»» عدالت غرقه در خون...
«لو احبنی جبل لتهافت» اگر کوه سخت مرا دوست بدارد، هر آینه از هم فرو پاشد
غوغایی به پا شده بود دیدنی، همه آمده بودند پیر و جوان، زن و مرد، جمعیت آنچنان بود که نزدیک بود مولا جان دهد!
چقدر دیر آمدند پس از 25 سال سکوت و خانه نشینی و چه زود رفتند. این عادت کوفیان است!
ابن ابی الحدید نقل می کند که حضرت در روز دوم بیعت، بر منبر رفت و افرادی را که در چپ و راست نشسته بودند از نظر گذراند و فرمود: آنها که در دنیا غرق شده و برای خود املاک و نهرها و اسب ها و کنیزکان نازک اندام تهیه کرده اند، فردا که همه اموال بیت المال را باز پس می گیرم، نیایند و بگویند پسر ابوطالب ما را از حق مان محروم کرد ... انصار و مهاجر که سابقه ای دارند بدانند پاداش نزد پروردگار است و برتری، فردا نزد او.» و اگر بیت المال مهریه کنیزکانتان هم باشد آن را بازپس می گیرم.
دشمنی ها و صف بندی ها از همین جا آغاز شد، همان هایی که با شتاب آمدند، سراسیمه و مغبون برگشتند تا چاره ای کنند برای فردایشان.
آنهایی که با بهانه گذشته خود، انبان دارایی های شان از بذل و بخشش خلیفه دوم ابناشته شده بود، حق داشتند عدالت علی را تاب نیاورند، حق داشتند!
عمر و عاص به معاویه نوشت «هر کاری از تو ساخته است بکن قبل از این که علی بن ابیطالب هر مالی را از تو جدا کند، مانند جدا کردن پوست از عصا».
توطئه ها و نقشه، یکی پس از دیگری رو شد، اگر علی با قطع استفاده ناعادلانه برخی از بیت المال بسیاری از جمله طلحه و زبیر و ... را از خود دور کرد این زرهای بی حساب و کتاب معاویه بود که تزویر می کرد و برای دشمنی با علی، یار و یاور جمع می کرد.
و علی باز هم تنها ماند!
اما اگر «تزویر و زرهای» معاویه بسیاری را خرید، اندکی نیز ماندند با علی آن هم تا آخر! مالک، مقداد، سلمان، کمیل، میثم تمار، سهل بن حنیف و ... همه آن پولاد دلانی بودند که عدالت علی آنها را خرید.
شکست خوردگان عدالت علی، آماده شدند تا انتقام «عدالت علی» را از «علی» بگیرند، هر کدام جناحی و باند و جنگی را آغاز کردند.
جمل ناکثین، صفین قاسطین و نهروان مارقین، سه جنگی بود که به راه انداختند تا شاید به خیال خام خود «عدالت را شکست دهند».
اما علی تنها نیامده بود تا به تقسیم عادلانه بیت المال بپردازد، علی آمده بود تا عدالت را در تمام شوون زندگی انسان ها، آن هم همه انسان های طول تاریخ ساری و جاری کند، الگویی شود برای تمامی تاریخ «سنگ محکی» شود برای تمام حکومت ها و دولت ها.
و نه تنها شخصیت علی نمونه ای بی نظیر و عالی برای تمامی انسان ها از اول خلقت تا آخر شود بلکه شیوه حکومتداری مولا علی در امر عدالت قضایی و برابر دانستن همه در محکمه قضاوت، عدالت اجتماعی و نگاه یکسان به تمامی طبقات جامعه، تلاش برای رفع فقر فرهنگی و اعتقادی و کمک به انسان ها برای رسیدن به کمال حقیقی خود و عدالت سیاسی و جلوگیری از تطمیع مردم از سوی باندهای قدرت و ثروت در اشکال مختلف و ... قطره ای است از دریای کمالات شخصی و مدل حکومتی حضرت امیر.
اما این تنها شیوه حکومتی مولا علی نیست که وی از همه ساکنین عالم مسلمان و غیرمسلمان ربوده است، علی جمع اضداد است. آنجا که نعلین هایش را خود وصله می زند، آنجا که می فرماید اگر «قدرت و حکومت» برای اجرای عدالت و حقیقت نباشد از آب بینی بز هم بی ارزش تر است، آنجا که میان نمک و شیر، نمک را انتخاب می کند، آنجا که در برابر شکایت فردی از او در دادگاه حاضر می شود و قاضی محکمه را توبیخ و برکنار می کند که چرا در نگاه بین علی و شاکی عدالت را رعایت نکرده است.
آنجا که از خون خدا و در نماز «چونان چوب خشک می شود» آنجا که خود برای درختان چاه می کند، تا هم آبی برای نخلستان برساند و هم مرهمی باشد برای دردهای مگوی شبانه مولا در شب های کوفه!
آنجا که پس از پیامبر ، امیر تمام کائنات و ملک و ملکوت است، آنجا که در کعبه متولد و در مسجد، خود قاتلش را بیدار می کند تا فرق عزیزش شکافته شود و فریاد بر می آورد که «فزت و رب الکعبه» و دستور می دهد تنها یک ضربه در برابر یک ضربه، آری علی جمع اضداد است!
عدالت شهید می شود اما شکست نمی خورد ... بیائید این شب ها خودمان را محاکمه کنیم، بازی بس است! به وسیله وجدان، همانی که مولا می گفت «یگانه محکمه ای است که احتیاج به قاضی ندارد»، محاکمه واقعی و حقیقی. سوال همه تاریخ از همه تاریخ چرا علی تنها ماند، چرا مولایمان امام زمان غایب است!! محاکمه سختی است نه!
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » راصد ( چهارشنبه 86/7/11 :: ساعت 2:41 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ
سه گانه ی احمدی نژادِ خشن!ماجرای دانشگاه کلمبیا نقشه ایرانیها بوداز این اتاق به آن اتاق برای عکس یادگاری[عناوین آرشیوشده]